درسنامه مغالطه تعریف دوری
یکی از شرط های یه تعریف درست اینه که اون تعریف دوری نباشه. (این تنها شرط سلبی برای یه تعریف درسته) من اول برات معنی دوری نبودن رو کامل توضیح میدم بعد یه نکته خیلی خفن میگم بهت که دیگه واقعا هیچی جا نمونه.
اگه توو یه تعریفی از خود مفهوم مجهول استفاده کنی و با خودش، خودش رو تعریف کنی به این تعریف میگن تعریف دوری.
اصطلاحا میگن تعریف شیء به خود یا تعریف شیء به نفس. حالا چرا این دوری بودن برای به تعریف، ایراد به حساب میاد و باعث ایجاد مغالطه می شه؟! معلومه دیگه وقتی از خود مفهوم مجهول توو تعریف استفاده می کنی، تعریف عملا مجهوله در صورتی که تعریف باید معلوم باشه.
نكته: حواست باشه وقتی تعریف دوری باشه، انگار شرط واضح بودن رعایت نشده؛ پس اگه یه تست دیدی تعریفش دوری بود ولی توو گزینه ها حرفی از دوری نبود، بزن تعریف واضح نیست؛ یعنی دوری بودن یه حالت خاصی از واضح نبودنه.
خب بریم سر اصل مطلب توو تعریف های دوری. ما دو نوع تعریف دوری داریم:
1- یک تعریفی
2- دو تعریفی
* یک تعریفی یعنی چی؟ یعنی یه تعریف داری که توو اون تعریف از مفهوم مجهول استفاده شده؛ یا مثل اینکه بگیم منطق چیه؟ علمی که به ما کمک می کنه منطقی فکر کنیم.
* دو تعریفی یعنی چی؟ یعنی دور، بین دو تا تعریف اتفاق می افته که اگه مجزا هر کدوم رو در نظر بگیری، دوری نیستن؛ مثلا یکی ازت میپرسه الف چیه؟ تو میگی ب (تا اینجا که دوری وجود نداره) بعد ازت می پرسه ب چیه؟ تو میگی الف (این دومی هم به تنهایی دوری نیست) ولی وقتی این دو تا رو میذاری کنار هم دور به وجود میاد. الف = ب / ب = الف
نکته: استدلال هم می تونه دوری باشه (که بهش میگن مصادره به مطلوب) یعنی از نتیجه استدلال توو مقدمه هاش استفاده بشه.
اینجا دو تا مثال می بینیم که من می خوام این مثال رو کامل برات توضیح بدم.
مثال اول: حرکت مکانی: انتقال شیء از مکانی به مکان دیگر.
خب خوب دقت کن عزیز جون! میخوام بهت بگم این تعریف در چه شرایطی دوری هست در چه شرایطی دوری نیست. چند حالت وجود داره:
1) حرکت مکانی مجهوله، چون واژهٔ حرکت مجهوله = اینجا تعریف دوری نیست چون به جای حرکت از انتقال استفاده کرده.
2) حرکت مکانی مجهوله چون واژهٔ مکانی مجهوله = اینجا تعریف دوریه، چون از خود مکان که مجهوله توو تعریف استفاده شده.
۳) حرکت مکانی مجهوله چون حرکت و مکان هر دو مجهولن = اینجا تعریف دوریه چون یکی از مجهول ها معنى شده ولی اون یکی معنی نشده.
4) حرکت مکانی مجهوله چون ترکیب حرکت و مکان مجهوله ولی هر کدوم به تنهایی معلومن = اینجا تعریف دوری نیست چون اجزاء معلومن و میشه ازشون توو تعریف استفاده کرد.
مثال دوم: استخدام تمام وقت: نوعی استخدام است که شخص به صورت تمام وقت در محل کار خود حاضر می شود.
اینجا هم مثل همون مثال قبلی اگه هر دو تا کلمه استخدام و تمام وقت مجهول باشن، تعریف دوری میشه ولی اگه ترکیبشون مجهول باشه، تعریف دوری نیست.
بریم سراغ تست!
چند مورد از تعریف های زیر دوری است؟
الف) شیر: مایعی سفید که با آن ماست و پنیر درست می کنند.
ب) ساعت مچی: دستگاهی برای محاسبه زمان است که به دست بسته می شود.
ج) خورشت بادمجان: نوعی غذا که از گوشت و بادمجان تهیه میشود.
د) آهن: ماده اولیه صنعت آهن آلات و ساختمان سازی است.
۱) یک 2) دو 3) سه 4) چهار
پاسخ: گزینه 1
فقط تعریف چهارم دوری است چرا که از مفهوم آهن در خود تعریف استفاده شده است.
نكته: تعریف سوم دوری نیست؛ چون مجهول بودن خورشت بادمجان معنای مربوط به مجهول بودن الفاظ خورشت و بادمجان نیست، بلکه ترکیب آن هاست که مجهول است.
بیایید کمی دقیق تر بررسی کنیم که چرا مورد «ج» دوری نیست اما مورد «د» دوری است. چه فرقی دارند؟ یک سؤال از شما می پرسم کدام یک از مفاهیم «بادمجان» و «خورشت بادمجان» پیش نیاز فهم دیگری است؟ بله! ما اول باید بفهمیم بادمجان چیست و بعد می توانیم بدانیم خورشت بادمجان چیست و به همین ترتیب ما باید اول بفهمیم آهن چیست و بعد می توانیم صنعت آهن آلات را بشناسیم. پس اگر کسی می داند خورشت بادمجان و آهن آلات چیست، پس ابتدائا معنای بادمجان و آهن را فهمیده است. اما ممکن است کسی معنای بادمجان و آهن را بداند اما معنای خورشت بادمجان و صنعت آهن آلات را نداند. حال به این نکته خوب دقت کنید: زمانی تعریف دوری می شود که آن مفهوم پایه ای تر و پیش نیاز (بادمجان، آهن) در جایگاه مجهول بیاید. خب وقتی فرد می خواهد آهن را تعریف کند، یعنی آن را نمی شناسد، پس نمی توان از آهن آلات استفاده کرد، زیرا قطعا آن هم برای او مجهول است، اما اگر خورشت بادمجان در جایگاه مجهول باشد لزوما به این معنا نیست که آن فرد نداند بادمجان چیست!
دیدگاهتان را بنویسید